محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

محمدپارسای مامان ملیح و بابا ایمان

بنام خدایی که نگهداره همه فرشته های کوچولو هست

سلام

من ملیح مامان یه فرشته هستم که هنوز پا به این دنیا نذاشته. این وبلاگو ساختم تا خاطراتشو از قبل از بدنیا اومدنش براش بذارم تا بعد بخونه و لذت ببره و ببینه چه مامان و بابای با حالی دارهزبان اگه دوست داشتین نظر بدینبای بای

جشن سیسمونی

خوب بالاخره ما همه خریدهای گل پسر رو انجام دادیم  و روز جشن فرا رسید . خوب بالاخره ما همه خریدهای گل پسر رو انجام دادیم  و روز جشن فرا رسید . بخاطر اینکه بابا ایمان باید صبح شنبه یعنی 94/03/16 چالوس باشه و باید وقت داشته باشه تا وسایلهای اتاقتو بچینه ما تصمیم گرفتیم جشن رو روز سه شنبه یعنی شب نیمه شعبان94/03/12 برگزار کنیم بابا ایمان که واقعا خیلی خسته شد و تا لحظه آخر داشت زحمت میکشید. و از صبح جشن هم خاله بانو، خاله خدیجه، خاله مریم ، هر دوتا مادربزرگات و خاله سعیده و خاله سارا همه و همه خیلی زحمت کشیدن. واقعا دستشون درد نکنه. ایشاله بتونیم بعدا تو شادیهاشون جبران کنیم. من ساعت 1ظهر رفتم آرایشگاه تا بعنوان مامان یه ...
25 خرداد 1394

عکس سونوی32 هفتگی

سلام مامان جان خوبی پسرم ؟ همونطوری که بهت قول دادم عکس سونوی 32 هفتگی رو که در تاریخ 94/03/06 در مطب دکتر نظری انجام شد واست میذارم. تا بعدا ببینی و ذوقش کنی. راستی نگاش کن ببین چقدر شبیه منی ...
25 خرداد 1394

مقدمات جشن سیسمونی

سلام پسرم خوبی نفسم. این روزا حسابی شیطون شدیا و تو دلم حسابی ملق میزنی ماشاله خیلی شیطونی حتی دکتر نظری هم اینو تایید کرد و گفت که خیلی شیطونی. راستی گل پسرم هفته قبل یعنی چهارشنبه 94/03/06 من و تو و بابا ایمان رفتیم واسه سونوی 31 تا 34 هفتگی تو. عکسشو بعد میزارم تا ببینی. دکتر گفت همه چی خدارو شکر خوبه. وزنت توی 33 هفتگی 2کیلو بود. همون موقع هم تو شکمم داشتی ورجه وورجه میکردی عشقم  من که خم شده بودم تا از تو مانیتور ببینمت آخه دلم خیلی واست تنگ شده بود. تازه همین الان هم دلم واست تنگ شده شاهزاده من  بابایی هم داشت نگات میکرد. یه چیز خیلی جالب اینکه یه لحظه زبونتو در آوردی و دکتر گفت دیدید زبونشو در آورد. من که ندیدم ولی بابا...
11 خرداد 1394

آمار بابا ایمان

سلام گل پسر خوبی نفس مامان و بابا؟؟؟؟؟؟ آخرین پستی که واست گذاشتم مربوط میشه به فرورودین ماه و زمانیکه بابایی از قم اومد و ما یه سری خریدهاتو انجام دادیم. من الان تو هفته 32بارداری هستم و  تو این پست میخوام بقیه آمار بابایی رو بهت بدم ..............................................       سلام گل پسر خوبی نفس مامان و بابا؟؟؟؟؟؟ آخرین پستی که واست گذاشتم مربوط میشه به فرورودین ماه و زمانیکه بابایی از قم اومد و ما یه سری خریدهاتو انجام دادیم. خوب تو این پست میخوام بقیه آمار بابایی رو بهت بدم تا بدونی که بابایی زمان بارداری من همش در رفت و آمد بود و ما از همه دور بودیم ولی بجاش وقتی میومد خیلی به...
5 خرداد 1394

خرید سیسمونی گل پسرم

سلام عشقم خوبی پسرم. امروز دوشنبه 94/01/17 هست و من در هفته 25بارداری هستم. عیدت مبارک گلم. تو ایام عید بخاطر مشغله زیاد نتونستم به وبلاگت سر بزنم. اما به خودت زیاد سر میزدم و دائم باهات حرف میزدم راستی بابا ایمان هم 93/12/26 اومد از قم و من بسی خوشحال گشتم هفته اول تعطیلات نوروزی که به دید و بازدید عید گذشت و ما تصمیم گرفتیم که تو هفته دوم یه مقداری از سیسمونی تورو تهیه کنیم. روز یکشنبه 94/01/09 به همراه بابایی ، مامان بزرگت و خاله سارا رفتیم شیراز و سرویس کالسکه، مقداری لباس و حوله خریدیم و شب هم برگشتیم. ایشاله بعد عکسهاشو میذارم تو وبلاگت تا واست اینجا یادگار بمونه گلم. از اون روز به بعد هم هر وقت وقت کردیم یه مقداری وسایل واسه م...
17 فروردين 1394

اولین حرکتهای پسرم

سلام نفس مامان وای که چه حس خوبیه وقتی میگم پسرم. احساس میکنم چقدر زیباست که یکی از وجود تو ساخته بشه و تماما به تو تعلق داره و تو بتونی با ابهت تموم بگی پسرم. ایشاله که عزیزم همیشه همینطوری با ابهت بمونی و باعث افتخار من و بابایی بشی.       یادم رفت واسه چی این پست رو گذاشتم. اینو گذاشتم تا بگم اولین تکونهای تو گل پسرم رو کی احساس کردم البته باید یگم که تکون هنوز اونجوری نیست که تو بتونی قشنگ حرکت کنی اگر هم حرکت شدید داری من نمیتونم هنوز احساس کنم چون هنوز زوده. حرکتهات الان میشه گفت تقریبا مثل ترکیدنه بادکنکه. هه هه هه هه اولین باری که این حسو تجربه کردم دو رورز پیش یعنی 16/12/93 بود. اولش فکر کر...
18 اسفند 1393

اولین عکسهای شاه پسرم

سلام مامان جان خوبی پسرم امروز اومدم تا اولین عکسهاتو که عکسهای سونوگرافی تو هستند رو واست بذارم. اولین عکس مربوط میشه به سونو سلامت اول تو شاه پسر که تو 12 هفته و یک روزگی انجام شد که تاریخش هم 93/10/17 هست. اینم عکسش                      و عکس دوم گل پسر مربوط میشه به سونو سلامت دوم که در غیاب باباییت انجام شد  و خیلی جاش خالی بود. تاریخ انجام سونو 93/11/29 اینم عکسش                                       ...
4 اسفند 1393

آغاز هفته 19

سلام عزیز دل مامان خوش میگذره. جات خوبه مامان جون هفته قبل یعنی چهارشنبه مورخ 29/11/93 رفتم واسه سونو سلامت دوم که مطمئن بشم که فندقی من و باباش خداروشکر سالمه سالمه. صبح ساعت 7:30 رفتم واسه نوبت و نفر سی ام بودم. ساعت 13:30 نوبتم شد و رفتم داخل. یه کم استرس داشتم. میترسیدم خدای ناکرده مشکلی باشه. دکتر نظری هم متوجه شد. گفت چرا اینقدر استرس داری؟ گفتم بچه اولمه. میترسم. گفت نگران نباش همه چی خوبه و نی نی خیلی هم شیطونه و همش داره وول میخوره. وای چقدر ذوق کردم. دکتر وقتی دید من خیلی مشتاقم مانیتورو حرکت داد سمت من تا بتونم خوب ببینمت بعد قشنگ انگشتای دست و پاتو بهم نشون داد.  آخرش پرسیدم دکتر جنسیتش چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
2 اسفند 1393

رفتن بابایی

سلام فندق مامان و بابا امروز یکشنبه 19/11/93 هست. خبرای جدید برات دارم مامان جان..... سلام فندق مامان و بابا امروز یکشنبه 19/11/93 هست. خبرای جدید برات دارم مامان جان..... دوشنبه هفته قبل یعنی تقریبا یک هفته پیش(93/11/13) بالاخره با بابا ایمان تماس گرفتند و گفتند باید بره قم واسه کار جدیدش. ما خیلی خوشحال شدیم. البته از یک نظر هم که بابا ایمان باید میرفت و از ما دور میشد ناراحت بودیم. اما بالاخره رفت واقعا برام سخته دوریش. خیلی سردرگم هستم و تنها دلگرمیم تو هستی فسقلی. اما باید تحمل کنم تا این مدت هم بگذره. احتمالا بابایی تا قبل از عید باید قم باشه . کوچولوی فسقلی دعا کن که بابایی یه جای نزدیک بیفته و ما دوتا سختمون نشه...
19 بهمن 1393